♥♥کبوتر دریا ی عشق♥♥
بی تو هربار براین پنجره، امید پراندم...♥...که شاید کبوتر جعل گریزد از شاهین زمانه...♥...
تنها برای آنی مینویسم که من میدانم اومیداندو او سلام ...ب وب من خوش آمدی ....ازکسا ی ک نظر میزارن ممنونم ...و ازشون می خوام ب و ب دو ستم ک اولین لینکمه سر بز نن ... ♥♥جویبار لحظه ها ♥♥♥با تشکر ..... شراب خواستم… گفت : ” ممنوع است ” آغوش خواستم… گفت : ” ممنوع است ” بوسه خواستم… گفت : ” ممنوع است ” نگاه خواستم… گفت: “ ممنوع است ” نفس خواستم… گفت : ” ممنوع است “ … حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ، با یک بطری پر از گلاب ، آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ، سنگ سرد مزارم را و … چه ناسزاوار عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ، نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ، به آرامی اشک می ریزد … تمام تمنای من اما سر برآوردن از این گور است تا بگویم هنوز بیدارم… سر از این عشق بر نمی دارم … هر روز که می آمدی و بوســـه ای می دادی، حال که شـــال گردنی قرمز با هزاران هزار گره برایت بافتـــــه ام نیستی …
"عاشق" که میشوی ،
همه چیز "بی علت" می شود ...
و تمام دنیا "علـت" میشود ،
تا "عـشق" را از تو بگیرد ..
من آن را گــِــره ای می کردم بین نخ های کاموا
به خودم دلـــــداری می دهم …
برایش کـــوتاه بود؛ خوب شد که رفت …!!!
Power By:
LoxBlog.Com |